بازگشت
تاریخ :
1404-01-30
زمان :
19:33:09
اخبار
دیوید لینچ، کارگردان برجستهای که با آثار سورئالیستیاش شناخته میشود، پیش از رسیدن به شهرت جهانی، مسیر هنری خود را از نقاشی آغاز کرد. این مقاله به بررسی دوران اولیهی فعالیتهای هنری لینچ و تأثیرات آن بر سینمای او میپردازد.
ریشهها و زمینههای فرهنگی
دیوید لینچ در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۶ در میسولا، مونتانا متولد شد. پدرش، دونالد لینچ، بهعنوان دانشمند در وزارت کشاورزی آمریکا فعالیت میکرد و این شغل باعث جابهجایی مداوم خانواده شد. لینچ دوران کودکی خود را در شهرهای مختلفی مانند سندپوینت، اسپوکن و الکساندریا گذراند. این تجربهی زندگی در شهرهای کوچک آمریکا، تأثیر عمیقی بر نگاه هنری او گذاشت و بعدها در آثارش مانند "Blue Velvet" و "Twin Peaks" منعکس شد.
آغاز هنری: نقاشی و هنرهای تجسمی
برخلاف برخی از کارگردانان که از کودکی به سینما علاقهمند بودند، لینچ ابتدا مسیر خود را بهعنوان نقاش آغاز کرد. او به همراه دوست صمیمیاش، جک فیسک، استودیویی در خانه داشتند که دیوارهای آن را به رنگ سیاه درآورده بودند. این علاقه به رنگ، بافت و فضای بصری، بعدها در فیلمهایش به شکل جهانهای بصری تیره و کابوسوار نمود یافت.
سفر نافرجام به اروپا و کشف درونی
پس از رها کردن مدرسهی هنر بوستون، لینچ به همراه فیسک تصمیم گرفت به اروپا سفر کند تا نزد اسکار کوکوشکا، نقاش اکسپرسیونیست، آموزش ببیند. اما این سفر تنها دو هفته دوام آورد. لینچ به آمریکا بازگشت و وارد دورهای از بلاتکلیفی شد که از شغلهای موقت و بیثبات پر بود.
فیلادلفیا: تولد جهان تاریک دیوید لینچ
انتقال به فیلادلفیا و تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا، نقطهی عطفی در شکلگیری جهانبینی لینچ بود. او به سرعت جذب فضای شهری، خشونت خیابانی و فقر حاکم بر این شهر شد. لینچ دربارهی این دوره میگوید: "چیزهای وحشتناکی دیدم، چیزهای وحشتناک، وحشتناک در حالی که آنجا زندگی میکردم. واقعاً الهامبخش بود." این تجربهها، بعدها منبع الهام برای فضای ذهنی "Eraserhead" شد؛ فیلمی که آغازگر جدی مسیر لینچ در سینمای تجربی بود.
از پویانمایی تا Eraserhead
اولین اثر سینمایی لینچ، انیمیشنی دهثانیهای به نام "Six Men Getting Sick" بود که در آن شش سر انسان، یکی پس از دیگری استفراغ میکنند و سپس آتش میگیرند. این فیلم کوتاه، جایزهی اول مشترک مسابقهی مدرسه را برد. همین اثر بود که یکی از همکلاسیها را چنان تحت تأثیر قرار داد که هزار دلار به لینچ داد تا یک پروژهی هنری متحرک برای خانهاش بسازد.
اما این پروژه شکست خورد. دوربین نقص داشت و تنها یک تصویر مبهم ثبت کرده بود. لینچ اما این تجربه را ناامیدکننده ندانست. او میگوید: "خیلی چیز عجیبی بود. یادم میآید که باید افسرده میشدم، اما نشدم." برای او، این شکست به نوعی سرنوشت بود. او در توصیف خود میگوید: "احتمالاً یک هندو هستم. به تقدیر و شانس اعتقاد دارم."
مانیفست سینمای تجربی دیوید لینچ: Eraserhead
فیلم "Eraserhead"، پروژهای بود که پنج سال از زندگی لینچ را به خود اختصاص داد. این فیلم، که با حمایت مالی حداقلی و در فضای بسته و محدود ساخته شد، تصویری است از اضطراب، گسست روانی و زیست در دنیایی تهی از معنا. روایت فیلم حول مردی است که با نوزادی جهشیافته زندگی میکند؛ در جهانی پر از سر و صداهای ماشینی، تاریکی و تنهایی.
"Eraserhead" اثری است که تمامی مؤلفههای اصلی سینمای تجربی را در خود دارد: حذف ساختار خطی روایت، استفاده از صدا بهعنوان عنصر روایی مستقل، نورپردازی تئاتری و خلق جهانی که بیشتر از آنکه بازتابی از واقعیت باشد، تبلور ذهن و روان است.
ترکیب هنرهای تجسمی با زبان سینما
یکی از ویژگیهای بارز سینمای دیوید لینچ، ترکیب نگاه بصری نقاشانه با ابزارهای روایی سینماست. او نهتنها فیلمساز، بلکه نقاش، عکاس، طراح صدا و حتی سازندهی مبلمان است. لینچ در مصاحبهای میگوید:
«فیلمسازی برای من نوعی نقاشیست، فقط با ابزار متفاوت.»
در فیلمهای لینچ، قابها اغلب مانند تابلوهایی هستند که باید در آنها مکث کرد. او از فریمهایی ایستا، رنگهایی محدود و نورهایی اغراقشده بهره میبرد که همگی برگرفته از ذهنیت نقاشانهی او هستند. برای لینچ، حرکت دوربین یا دیالوگ صرفاً ابزارهایی برای پیشبرد داستان نیستند، بلکه جزئی از فضاسازی روانی اثر محسوب میشوند.
چند رسانهای بودن: از صدا تا چوب
لینچ در دهههای اخیر، فعالیتهای خود را در زمینههایی غیر از سینما نیز گسترش داده است. او در طراحی صدا تخصص دارد و برخی از طراحیهای صوتی فیلمهایش را شخصاً انجام داده است. صدا در فیلمهای او همچون "Eraserhead"، خود به یکی از شخصیتها تبدیل میشود؛ زمزمهها، اصوات مکانیکی، سکوتهای سنگین و نویزهای بیمعنا، همه و همه به خلق فضای اضطرابآلود کمک میکنند.
افزون بر این، لینچ مجموعهای از عکسها با تم جنایت و زوال تهیه کرده، آلبومهای موسیقی منتشر کرده، و حتی نمایشگاههای مبلمان دستساز برگزار کرده است. این همهجانبهگرایی هنری باعث شده فیلمهای لینچ همیشه چیزی بیش از «فیلم» باشند — تجربههایی حسی، چندلایه و تفسیرپذیر.
درک لینچ، درک ناخودآگاه است
لینچ باور دارد که آثارش نباید صرفاً فهمیده شوند، بلکه باید "احساس" شوند. او در مصاحبهای با Criterion گفته:
«همه چیز نباید توضیح داده شود. اگر شما چیزی را حس میکنید، همان کافیست.»
این رویکرد، ریشه در علاقهی لینچ به خواب و ناخودآگاه جمعی دارد. لینچ از مراقبهی متعالی (Transcendental Meditation) بهره میبرد و مدعیست که بسیاری از ایدههای خلاقانهاش در حین مراقبه یا خواب به ذهنش رسیدهاند.
میراث آغازین لینچ در آثار بعدی
آثار بعدی لینچ مانند The Elephant Man، Blue Velvet، Lost Highway، Mulholland Drive و Inland Empire، همگی ریشههایی در تجربیات اولیهی او دارند: نگاه سورئالیستی، توجه به فرم، بیاعتمادی به واقعیت خطی، و کاوش در تاریکی درون انسان. حتی سریال تلویزیونی مشهور Twin Peaks، با آن فضای اسرارآمیز و دوگانگی بین "جهان روزمره" و "دنیای دیگر"، ادامهی همان دغدغههای آغازین است.
لینچ، هنرمندی از دل تاریکی
شناخت دیوید لینچ بدون توجه به دوران پیش از شهرتش، ممکن نیست. سالهای جوانی او — از نقاشی و مجسمهسازی تا تجربههای سینمای تجربی در فیلادلفیا — نقشی بنیادین در شکلگیری سبک منحصربهفرد او داشتهاند. او فیلم را نه ابزاری صرف برای روایت داستان، بلکه رسانهای برای لمس و تجربهی ناخودآگاه میداند.
در جهانی که سینما بیش از پیش به روایتهای قابلپیشبینی و فرمهای تجاری گرایش پیدا کرده، بازگشت به سرچشمههای آوانگارد و شخصی لینچ، یادآور این حقیقت است که سینما هنوز میتواند هنر باشد — هنری برای دیدن، شنیدن، و احساسکردن.
گروه فیلمسازی و پخش مستقل White Fox Cinema، در راستای حضور جهانی در فیلمهای سینمایی و ارتقای کیفیت صنعت فیلمسازی، با بهرهگیری از تیمهای متخصص، خدمات جامع در مراحل مختلف تولید، پستولید و توزیع ارائه میدهد White Fox Cinemaبا توجه به استانداردهای بینالمللی و تکیه بر خلاقیت و نوآوری، هدف خود را تولید آثار برجسته و دسترسی به بازارهای جهانی قرار داده است
از دیگر خدمات White Fox Cinemaمی توان به تدوین فیلمانه، مشاوره در زمینه فیلمبرداری، تدوین، پخش، ارایه خدمات برندینگ شخصی در ایسنتاگرام و سایر سبکه های اجتماعی و همچنین معرفی فیلمسازان جهان و جریان های سینمایی اشاره نمود
Favorite content
© Senses of Cinema 2019