بازگشت
تاریخ :
1404-02-05
زمان :
16:03:35
نویسنده :
Ali Darvish
اخبار
تحلیل و نقد فیلم نوستالژیا | بررسی فیلم Nostalgia
فیلم «نوستالژیا» (Nostalgia) به کارگردانی ماریو مارتونه، اثری درام و تأملبرانگیز است که در سال ۲۰۲۲ بر اساس رمانی از ارمانو رئا ساخته شده است. این فیلم که در جشنواره کن به نمایش درآمد و جوایز متعددی از جمله بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد، داستان بازگشت مردی به زادگاهش را روایت میکند؛ بازگشتی که گذشتهای تاریک و رازآلود را احیا میکند.
روایت داستان فیلم نوستالژیا – بخش اول: بازگشت به ناپل
فیلیچه لاسکو، مردی میانسال، پس از چهل سال زندگی در مصر به ناپل بازمیگردد تا از مادر پیر و نابینایش مراقبت کند. او که در این مدت به اسلام گرویده و با زنی مصری ازدواج کرده، اکنون با زبانی که زمانی زبان مادریاش بود اما حالا برایش بیگانه شده، به محله فقیرنشین «ریونه سانیتا» قدم میگذارد. در این بازگشت، خاطرات کودکی و دوستی عمیقش با اورسته، دوست صمیمی دوران نوجوانیاش، دوباره زنده میشوند.
پس از مرگ مادر، فیلیچه تصمیم میگیرد در ناپل بماند و با گذشتهاش روبهرو شود. او با کشیش محلی، دون لوئیجی، آشنا میشود و در یک اعتراف غیررسمی، راز یک سرقت قدیمی را فاش میکند؛ سرقتی که در آن اورسته، صاحب یک کارگاه نجاری را به قتل رسانده بود. دون لوئیجی، که خود علیه مافیا فعالیت میکند، با شنیدن این اعتراف فیلیچه را از کلیسا بیرون میکند و به او هشدار میدهد که اورسته اکنون به یکی از خطرناکترین سران کامورا، مافیای محلی، تبدیل شده است.
تحلیل فیلم نوستالژیا | نگاهی به روایت و ساختار
نوستالژیا با فضایی سنگین و پر از خاطرات، تماشاگر را به دل کوچههای تنگ و تاریک ناپل میبرد؛ جایی که گذشته و حال در هم تنیده شدهاند. فیلم با استفاده از فلشبکهای صامت و تصاویر سوپر ۸، خاطرات فیلیچه را به تصویر میکشد و حس نوستالژی را بهخوبی منتقل میکند. بازی پیرفرانچسکو فاوینو در نقش فیلیچه، با عمق و احساس، تماشاگر را درگیر سفر درونی شخصیت میکند.
کارگردانی مارتونه با تمرکز بر جزئیات و استفاده از نور و سایه، فضای ناپل را بهگونهای به تصویر میکشد که هم زیبا و هم تهدیدآمیز است. فیلم نه تنها داستانی درباره بازگشت به خانه است، بلکه نقدی بر تأثیرات مخرب مافیا و پیچیدگیهای روابط انسانی در مواجهه با گذشته است.
در مجموع، نوستالژیا اثری است که با روایت آرام و تأملبرانگیز خود، تماشاگر را به سفری درونی و مواجهه با گذشته میبرد؛ سفری که در آن خاطرات، پشیمانیها و تلاش برای رستگاری در هم میآمیزند.
نقد بر نقد فیلم نوستالژیا | واکنش منتقدان
بر فیلم نوستالژیا نقدهای متعددی نوشته شده است. منتقدان از ارائه جذاب تصاویری کارگردان تجلیل کردند اما نکات منفی فیلم را همچون ریتم خسته کننده و پایان ساده انگارانه فیلم دانستهاند و به عبارتی داستان را به لحاظ ویژگی دراماتیک ناقص و ناتمام دانستهاند.
از میان منتقدین ایتالیایی، Giona A. Nazzaro نقدی مفصل و متمایل با قلمی ادبی نوشته شده است. این نقد با تمرکز بر چند مفهوم کلیدی در سطح روایت سعی در خوانش فیلم میکند. او فیلم نوستالژیا را با ساختاری کلاسیک (به لحاظ تدوینی و عناصر بصری) میداند که میخواهد با ایجاد چند لایه، به صورت نامرئی (از مخصّصههای جهان کلاسیک) بتواند در هر لایه شفافا حرکت کند. البته باید توجه داشت که او این را برخواسته از فاعل انسانیِ فیلم یعنی مولف آن میداند(Armocida & Nazzaro, 2022:42 ).
او در پیشگفتار کتاب از مفهومی به نام ناخالصی سینما صحبت میکند؛ به نظر میرسد که این مفهوم در مقابل مفهوم سینمای ناب است که دولاک، هیچکاک و دیگران به دنبال آن بودند. منظور از ناخالصی سینما، ناخالصی در خودِ مدیوم سینما و نیاز به مدیومی دیگر یعنی تئاتر برای مارتونه است(همو، 4). ناتمامیت در سینما منجر به این میشود که مولف در اثر هنری و عناصرش خواه ناخواه این امر رخ بدهد؛ کما اینکه در نوع درام فیلم نوستالژیا رخ داده است.
اگر به نقد نازارو توجه کنیم، میتوانیم نقصهای موجود اشاره شده در فیلم «نوستالژیا» توسط منتقدین را بهتر درک کنیم. او مکرراً از مفهوم هزارتو در فیلم استفاده میکند و آن را عنصری مرکزی در فهم فیلم میداند.
به عنوان مثال:
این عنصر در جایی با عنصر چندلایه بودن روایی داستان توسط نازارو پیوند میخورد: «گمانِ تصرف هزار تو، گمانِ عبور از آن.»
این شواهد ما را به عنصری دیگر در فیلم «نوستالژیا» سوق میدهد که به نظر میرسد فهم ما را از فیلم به لحاظ معرفتشناختی و ارزشی تغییر میدهد؛ چیزی که در نوشتههای نازارو به طور ضمنی اشاره شده است. این عنصر هزارتو بودن به چه معناست؟ اگر به سمت تعابیر شاعرانه حرکت نکنیم، منظور از آن امری است که پایان ندارد. بنابراین میتوان گفت در نگاه فیلمساز تمایل به بینهایتی در فرم وجود دارد.
این موضوع نشان از یک تناقض دارد، چرا که در سطح داستان و مادیت آن، فیلم تقریباً به سمت نقصان در درام پیش میرود. اما چگونه میتوان این امر را فهمید؟
در مرحله اول باید میان فیلم و فیلمساز تفکیک قائل شویم. آنچه در زندگی روزمره میتوان ارزشمند دانست، عمل فیلمسازی است، چرا که این عمل انسانی است. با تمام ملاحظات، ارزش فیلم در مرحلهی ثانویه قرار میگیرد، جایی که میتوان به نحوه چگونگی انتساب الفاظ و کلمات ارزشی به آنها تأمل کرد.
در این صورت، به لحاظ معرفتشناختی میتوان چنین گزارهای را صادر کرد:
فیلمساز به دنبال بینهایتطلبی بود، اما فیلم در سطح مادیت دچار نقصان در درام شد.
ما از طریق المانهای بصری متوجه میشویم که فیلمساز چه میخواهد بگوید. میتوان گفت فیلمساز به دنبال گرایش به "بینهایت" در روایت و فیلم است. اما بینهایت، که امکان تحقق آن نیست. توجه به این عنصر در نقد فیلم «نوستالژیا» باعث میشود همدلانهتر به فیلم و فیلمساز توجه کنیم.
منبع
Armocida, P., & Nazzaro, G. A. (2022). Mario Martone. Il cinema ei film. Marsilio Editori spa.
گروه فیلمسازی و پخش مستقل White Fox Cinema، در راستای حضور جهانی در فیلمهای سینمایی و ارتقای کیفیت صنعت فیلمسازی، با بهرهگیری از تیمهای متخصص، خدمات جامع در مراحل مختلف تولید، پستولید و توزیع ارائه میدهد White Fox Cinemaبا توجه به استانداردهای بینالمللی و تکیه بر خلاقیت و نوآوری، هدف خود را تولید آثار برجسته و دسترسی به بازارهای جهانی قرار داده است
از دیگر خدمات White Fox Cinemaمی توان به تدوین فیلمانه، مشاوره در زمینه فیلمبرداری، تدوین، پخش، ارایه خدمات برندینگ شخصی در ایسنتاگرام و سایر سبکه های اجتماعی و همچنین معرفی فیلمسازان جهان و جریان های سینمایی اشاره نمود
Favorite content
© Senses of Cinema 2019